تحلیل حسن عباسی از سریال 24/ قسمت سوم:

این سریال اتوکراسی را به بهترین نحو ممکن تبلیغ میکند
متن زیر قسمت سوم سخنرانی حسن عباسی پیرامون تحلیلی بر سریال 24میباشد که در فرهنگسرای ارسباران تحت عنوان سلسله بحثهایی پیرامون نقد و تحلیل برفیلمها و سریالهای هالیوودی ایرادشده است.
در روح حاکم بر تصمیمها جامعه امنیتی و اطلاعاتی این کار را انجام میدهد. در این فیلم نکات متعددی وجود دارد که میتوان به صورت گسترده و مبسوط راجع به آن بحث کرد که من از آن میگذرم. آنچه که عینیت دارد این است که این سریال تراز حکومتداری و حفظ تعادل یک جامعه را به طرز چشمگیری نشان میدهد. وقتی امنیت اصل باشد مشکل آغاز میشود. مسئله دستگاه امنیتی حفظ وضع موجود است. این خیلی مهم است. دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی که با مدیریت بحران سر و کار دارند معتقدند وضع موجود وضع خوبی است. مثلاً وضع تهران را ببینید گرانی، بیکاری، فقر، آلودگی هوا و مشکلات متعدد داریم. حالا اگر کسی در گوشهای بمب بگذارد سیستم اطلاعاتی در صدد برمیآید این خطر را رفع کند. این کار بسیار باارزشی است. اما اینکه وضعیت از حالت اولیه خرابتر میشود و شما دوباره آن را به وضعیت موجود بر میگردانید این حرکت رو به جلو نیست. یعنی برگشتن به وضع موجود است. متأسفانه القایی که این فیلمها میکنند این است که بهترین کار حفظ وضع موجود است. فرض میکنیم توانستیم بمبی را که در تهران بوده است خنثی کنیم، حالا آلودگی هوا، کنترل ترافیک، مسئله گرانی، بیکاری و مسکن را چه کار کنیم. هیچ وقت فیلم 24 حرکت ایجابی را به شما نشان نمیدهد. نمیگوید وضع آمریکای امروز این است میخواهیم آن را جلوتر ببریم تا بهتر شود بلکه میگوید وضع جامعه آمریکا به بهترین کیفیت است، ولی بعضیها میخواهند تعادل را به هم بزنند و وضعیت فعلی را مخدوش کنند. ما میخواهیم آن را به وضعیت قبلی برگردانیم. یعنی همیشه وضعیت قبلی خوب بوده است. هیچ وضع متعالی و نمونه بهتری متصور نیست. اگر احیاناً در سینما یا سریالهای استراتژیک فیلمی دیدید که معکوس این بود و وضع موجود را قبول نداشت و طرحی برای شرایط بهینه داشت، در واقع نقیض کاری میشود که در فیلم 24 شده است. هر کدام از مجلداتی که میبینید، مجموعاً بیش از ششصد صفحه است. عکس مربوط به مجله فصل اول نماد ابلیسی است که در جلوی کاخ سفید قرار دارد. حجم فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی عظیم است و کاری است که با کیفیت بسیار بالا در جهان دیده شده و مورد قبول بدنه، عوام و عموم جامعه قرار گرفته است. هر چند این سریال خشن است و برای کودکان و به خصوص خانمها اصلاً مناسب نیست و لطافتهای مناسبی را که موافق طبع خانمهاست دراین سریال نمیبینیم، ولی عده زیادی از خانمها این سریال را دیدهاند.
در مجموع چنین سریالی در ژانر سینمایی استراتژیک نیامده است که همه را سرگرم کند. آمده است تا رئیس جمهور سیاهپوستی را بیاورد، تهدیدهای تروریستی را به مردم آمریکا معرفی کند، به تروریستها بگوید اگر شما بیایید و در خاک آمریکا دست به اقدام تروریستی بزنید حکومت آمریکا شما را شکنجه میکند. در این فیلم به خصوص از فصل دوم به بعد شکنجه بسیار رسمیت دارد و علناً شکنجه انجام میشود. هنرپیشه جک بائر، سافر لن آمریکایی نیست، بلکه انگلیسیالاصل است. همان طور که هنر پیشههای جیمز باند از انگلیس میآمدند و این نقش را بازی میکردند. وقتی یک فرد انگلیسیالاصل در خاک آمریکا این نقش را بازی میکند این نماد است که از سرزمین مادر انگلوساکسونها کسی میآید و در دفاع از تمدن آنگلوساکسون عمل میکند.
این سریال جای بحث بسیار زیادی دارد. قبلاً حدود ده دوازده جلسه تا ابتدای سری7 مبسوط به آن پرداختهایم. امسال هم که سری 8 در حال پخش است باز هم جای بحث دارد و باید مورد بررسی قرار گیرد. جلسه آینده به بحث راجع به سریال پریسون برید میپردازیم. این سریال یک سریال عمیقاً فلسفی است. دوستانی که با فلسفه افلاطون آشنا باشند میتوانند این سریال را رمز گشایی کنند. این سریال ویژگیهای خاص خود را دارد که آن را مورد ارزیابی و تحلیل قرار میدهیم.
این شانزده هفده سریالی که دوستان برای بررسی انتخاب کردهاند، دوستانی که دیدهاند چه بهتر. کسانی هم که ندیدند به مرور که در جلسات اعلام میکنیم میتوانند دمو یا شمای کلی از آنها را ببینند تا با بحثهایی که ارائه میشود مقداری آشنا باشند. یکی دو سریال دیگر هم هست که ژانر امنیتی دارد مثل یونیت و قهرمانان. سریالهایی که سبک زندگی را دنبال میکند مثل خانهداران سرسخت یا دوستان و سریالهایی از این قبیل را احتمالاً فرصت کنیم در ادامه بحث سریالهایی که ژانر امنیتی دارند به آنها بپردازیم. اما در مجموع دورهای که اجداد ما در جاهایی مثل قهوهخانه مینشستند و نقالی داستانهای شاهنامه را برایشان میخواند. مردم در هفتاد سال عمرشان با سه چهار داستان مثل شاهنامه یا قصه حسین کرد شبستری یا امیر ارسلان نامدار زندگی میکردند. بعد از آن رمان آمد و افراد رمانهای طولانی مثل دو جلدی بینوایان ویکتور هوگو، آثار تئودر داستایوفسکی و کارهای قطور را میخواندند. این زمان هم گذشت و تبدیل شد به دورهای که مردم همه آن آثار را در یک فیلم دو ساعته سینمایی میدیدند و ممکن بود در هفته یکی دو فیلم سینمایی ببینند که در سال 100-150 فیلم سینمایی میشد. چون امروزه کورتکس یا غشای خاکستری مغز افراد نسل بعدی پیچیدهتر و کاملتر از نسل قبل از خود شده است، این قابلیت را دارند حجم عظیمی از اطلاعات را بگیرد، لذا عادی است تصور کنیم با نسلی سر و کار داریم که به طور متوسط 500 تا 1000 سریال میبیند.
اگر سریالهای رسمی تلویزیون خودمان را که هر روز هر شبکه سریال دارد، فیلمهای سینماییای را که از تلویزیون پخش میشود. به اضافه فیلمهای سینمایی را که از طریق شبکه زیرزمینی از هالیوود و جاهای دیگر میبینید در طول سال جمع بزنید. در کنار آن میزان سریالی را که در طول سال شخصی ممکن است دو یا سه تا از آنها را ببیند که هر کدام به طور متوسط 110،120و 150 قسمت هستند و بعضی از آنها بالای 200 قسمتاند، در نظر بگیریم. با توجه به آنچه که گفته شد باید بپذیریم از آن دورهای که اغنای کار تصویر سازی با نقالی و کارهای روحوضی در قهوهخانهها انجام میشد تا جایی که رمان خوانی و بعد هم دیدن فیلمهای سینمایی باب شد. به جایی رسیدیم که امروز سریالها اشباع نسل را در اختیار دارند و حرکت بعد این است که کودکان جامعه فقط با بازیهای کامپیوتری اغنا و ارضا میشوند. این روند یک دگردیسی فرهنگی به وجود میآورد. به خصوص دوستان جوان این مسئله را درک کنند و از این زاویه متوجه این موضوع باشند. هاضمه و معده نسل بعد خیلی بزرگتر و قویتر است و میتواند حجم بیشتری مطلب را میتواند در خود هضم کند. از این جهت باید این تغییر و تحولی را که در حال شکلگیری است مورد ارزیابی قرار دهیم و ببینیم چه مقدار از مطلبی که وارد ذهن نسل بعد شده هضم شده است و نسل بعد را نسبت به این موارد واکسینه کنیم تا بتوانند در مواجهه با چنین ادبیاتی خود را حفظ کنند و به بهترین کیفیت از محاسن این کارها استفاده کنند و مضار و مشکلات احتمالی این نوع موارد و آثار را آگاهانه کنار بگذارند.



والسلام
خبر مرتبط:
تحلیل سریال 24/قسمت اول
تحلیل سریال 24/قسمت دوم
تحلیل سریال لاست
کد خبر:46848 -
کلمات کلیدی :